در این کتاب آمده است: که بود که این دفتر خاطرات را نوشت؟ چرا آنجا بود؟ چه میکرد؟ برخی میدانند، اما برای دیگران باید توضیح بدهم که من نخست در اوت 1958 (مرداد 1337) به ایران رفتم. در آن هنگام به خیالم نمیرسید که روزی ممکن است شاهد انقلابی باشم که جامعه و نهادهایی را که من بخشی از آن شده بودم در بر گیرد. اما بیست سال بعد ثابت شد که چنین است، و این کتاب بازگو میکند که چگونه من شخصاً آن انقلاب را همانند بسیاری دیگر از خارجیانِ مقیم ایران، تجربه کردم. در واقع، ثبات ایران هیچگاه به آن استحکامی که مینمود نبود، و پیشتر نیز در اوایل دههی 1960 (1341ش) دوران متلاطمی پیش آمده بود که با نگاهی به گذشته، گواهی بودند بر آنچه بعدها باید رخ میداد. حتی بسیاری از شخصیتها، همانها بودند: همان روحانی پُر خروش، آیتالله روحالله خمینیِ عنوانِ کتاب، و همان پادشاه، محمدرضا پهلوی.